بازی عالی تیم ملی ایران مقابل امارات، نشان داد که امیر قلعهنویی و شاگردانش هراسی از رویارویی احتمالی ایران و ژاپن در مرحلۀ یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا ندارند.
در روزهای اخیر برخی از کارشناسان پیشنهاد کرده بودند که ایران به عنوان تیم دوم گروه صعود کند تا در یکچهارم نهایی حریف ژاپن نشود. این پیشنهاد در واقع توصیه به باخت عامدانۀ تیم ملی مقابل امارات بود.
در جام جهانی ۱۹۸۶، تیم ملی آلمان در سومین بازی مرحلۀ گروهی، باید دانمارک را شکست میداد تا به عنوان تیم اول گروه صعود کند؛ ولی، چون تیم اول در مرحلۀ حذفی باید به مصاف اسپانیا میرفت، آلمانیها ترجیح دادند برای بردن بازی نکنند تا در یکهشتم نهایی به مصاف مراکش بروند.
آنها به دانمارک باختند و در مرحلۀ بعد، مراکش را بردند و به یکچهارم نهایی رفتند، ولی دانمارک در یکهشتم نهایی ۵ بر ۱ مغلوب اسپانیا شد و حذفی ناباورانه از جام جهانی را تجربه کرد. آلمان هم نهایتا به فینال جام رسید و آنجا مغلوب مارادونا و یارانش شد.
در فوتبال امروز استفاده از چنین حربههایی پسندیده نیست و مصداق عدول از بازی جوانمردانه محسوب میشود. در یورو ۲۰۰۸ تیم ملی هلند به رهبری مارکو فانباستن در دو بازی اولش ایتالیا و فرانسه را برد و صعودش به مرحلۀ حذفی به عنوان تیم اول گروه قطعی شد. رومانی هم با ایتالیا و فرانسه مساوی کرده بود.
در بازی آخر اگر هلند به رومانی میباخت، هر نتیجهای هم که در مسابقۀ ایتالیا و فرانسه رقم میخورد، رومانی به عنوان تیم دوم گروه صعود میکرد و دو مدعی قهرمانی (ایتالیا و فرانسه) حذف میشدند و احتمال دیدار مجدد هلند با یکی از این دو تیم در نیمهنهایی یا فینال منتفی میشد. ولی فانباستن قبل از بازی با رومانی گفت ما عین همیشه بازی میکنیم و دنبال باخت مصلحتی نیستیم.
این هم یکی از تفاوتهای مارکو فانباستن با حمید استیلی است! استیلی قبل از بازی ایران و امارات گفت اگر من مربی تیم ملی بودم، مصلحت را در نظر میگرفتم؛ و در واقع پیشنهاد کرد تیم ملی به امارات ببازد.
سوای این مصلحتسنجیِ ناقض بازی جوانمردانه، معلوم نیست باخت عامدانه مقابل امارات، آن هم پس از تاثیرات روانی منفی بازی ایران و هنگکنگ، چه وضعی در روحیۀ بازیکنان تیم ملی ایجاد میکرد.
ژاپن در دو بازی اولش در این جام، یک باخت مقابل عراق داشته و در هر بازی نیز دو گل خورده. تیمی که از ویتنام دو گل خورده و در برابر عراق هم شانس آورده که فقط دو گل خورده است، به نظر میرسد مشکلی در کارش هست و تیم چندان قدری نیست.
ژاپن در یکهشتم نهایی احتمالا باید با کرۀ جنوبی بازی کند و هیچ بعید نیست که حریف ما در مرحلۀ یکچهارم نهایی کره باشد نه ژاپن.
اگرچه پیشبینی در فوتبال کار آسانی نیست چراکه همیشه ممکن است حادثهای کوچک نتیجۀ یک مسابقه را تغییر دهد، ولی شاید چندان بیراه نباشد اگر بگوییم ایران برای قهرمانی در این مسابقات، باید استرالیا (و شاید هم عربستان) را در فینال شکست دهد.
احتمالا مخالفان قلعهنویی معتقدند که ایران با او نمیتواند قهرمان آسیا شود؛ ولی واقعیت این است که پتانسیل این تیم بسیار بالاست و قلعهنویی هم، برخلاف کیروش، با تاکتیکهای دفاعی، توش و توان تهاجمی تیم ایران را از بین نبرده است.
میگویند روزی فیلیپه اسکولاری قبل از آغاز مسابقه به رختکن تیم برزیل رفت و خواست نکاتی تاکتیکی را به بازیکنانش بگوید، ولی دید که رونالدو و ریوالدو و کافو و روبرتو کارلوس و رونالدینیو و کاکا و یکی دو غول دیگر در رختکن نشستهاند و منتظر ورود به زمین بازی هستند. پس قید سفارشات تاکتیکی را زد و گفت: بروید بازی خودتان را بکنید؛ اگر کار گره خورد، دربارۀ مسائل تاکتیکی با شما حرف میزنم.
بازیکنان این تیم ایران هم، با متر و معیار فوتبال آسیا، تقریبا همان قدر خوباند. یعنی کافی است بازی خودشان را بکنند. در این صورت از شانس پیروزی بر هر تیم آسیایی برخوردارند. راز نتایج خوب اسکوچیچ با تیم ملی ایران در دو نکته نهفته بود. اسکوچیچ مانع بازی هجومی تیمی با این همه بازیکن هجومی نمیشد. دیگر اینکه، تیم او غنای تاکتیکی چندانی نداشت و همین ویژگی به بازیکنانش اجازه میداد به راحتی بازی خوب خودشان را ارائه کنند.
قلعهنویی هم تقریبا چنان رویکردی دارد. تیم او لبریز از بازیکنان تکنیکی و تهاجمی و البته باتجربه است. آن هم تجربۀ بازی در لیگهای اروپایی. هر چه بازیکن مجربتر باشد و به میدانهای خطیر بیشتری پا نهاده باشد، هول و هراسش در آوردگاهی مثل جام ملتهای آسیا کمتر است.
در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۸) که پرویز دهداری با کلی جوان بااستعداد راهی جام ملتهای آسیا شده بود، بازیکنانش تجربۀ چندانی نداشتند و در برابر کرۀ جنوبی ازپیشباخته بودند و در برابر عربستان هم نبردی را واگذار کردند که میتوانستند برندهاش باشند.
این تیم ایران فقط در برابر استرالیا ممکن است دچار خودکمبینی شود وگرنه به لحاظ روحی در برابر ژاپن و کرۀ جنوبی و عربستان کم و کسری نخواهد داشت. چهار سال قبل هم اگر کیروش تیم ملی را در بازی با ژاپن برای دفاع کردن روانۀ زمین نکرده بود، شانس رسیدن ما به فینال کم نبود.
ولی تاکتیک کیروش این بود که در بازیهای مهم، با ارسال مکرر توپ از خط دفاعی به خط حمله، مکان توپدزدی برای مهاجمان ما فراهم شود و از این طریق به گل برسیم؛ تاکتیکی که در بازی با چین در مرحلۀ یکچهارم نهایی جواب داد، ولی در برابر ژاپن در نیمهنهایی بیاثر بود. چنین تاکتیکی در شأن تیم ملی ایران نبود چراکه بازیکنان تیم ایران توان تهاجمی بالایی داشتند و نیازی نبود آن همه دفاع کنند و صرفا یکی دو نفرشان به قصد توپقاپی به مدافعین میانی ژاپن یورش ببرند بلکه فرصت گلزنی نصیب ایران شود.
تیم ملی ایران در این دوره از جام ملتهای آسیا، اگر از سرشت تهاجمی بازی خودش دست نکشد، با توجه به کیفیت بالای بازیکنانش، شانس بالایی برای رسیدن به فینال دارد. در فینال اگر حریف ما عربستان باشد، شاید دشواری کمتری داشته باشیم، ولی با توجه به تساوی استرالیا و ازبکستان، باید منتظر بازیهای بعدی استرالیا باشیم. شاید استرالیا هم مثل ژاپن افت کرده باشد و آن تیم جام جهانی ۲۰۲۲ نباشد.
اگر استرالیا با عملکردی نه چندان قاطع به فینال برسد، دشواری بازی مقابل این تیم، که ناشی از احساس تقابل با یک "تیم غربی" است، برای بازیکنان تیم ملی ایران کمتر میشود.
قلعهنویی نسبت به انتخاب دو مهاجم اصلی تیم مردد است. او باید تکلیف این موضوع را در بازی با سوریه روشن کند. طارمی چه در پست مهاجم چه در پست وینگر، عالی است. آزمون باید یکی از دو مهاجم اصلی باشد. مهاجم دوم در بازی با سوریه باید قطعی شود چراکه پس از سوریه، حریفان سرسخت و قدری در انتظار تیم ملی خواهند بود. مراحل پایانی جام، جای تست "بهترین خط حملۀ ممکن" نیست.
ایران آخرین بار ۴۸ سل قبل قهرمان آسیا شده. ما در سال ۱۹۸۴ شانس مسلم قهرمانی را با شکست در نیمهنهایی از دست دادیم. در سال ۱۹۹۶ نیز میتوانستیم بعد از بیست سال مجددا قهرمان آسیا شویم، ولی در مرحلۀ نیمهنهایی در تلۀ تاکتیکی وینگادا، مربی عربستان، گیر کردیم. در سال ۲۰۰۴ هم اگر به فینال میرفتیم، با توجه به کیفیت بالای علی کریمی، شانس قابل توجهی برای قهرمانی داشتیم.
این بار با مجموعهای از بازیکنان بسیار خوب و تهاجمی، و دروازهبانی طراز اول، حقیقتا از شانس قهرمانی برخورداریم. ایتالیا در آخرین دورۀ جام ملتهای اروپا بعد از ۵۲ سال به قهرمانی رسید. در آسیا نیز بعد از ۴۸ سال، نوبتی هم اگر حساب کنید، حالا بااجازه نوبت ماست!